واقعا چرا راننده تاکسیا اینطور فکر می کنن
که اگه ما خورد داشتیم،
نمیدادیم؟!!!!!!!
لبخند بزن!!!همیشه آخر هر چیز خوب میشود،اگه نشد بدون هنوز آخر اون نرسیده! (چارلی چاپلین) |
یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون
تماشای پارکِ دوبل بانوان است !!!!!!
ولی خدا وکیلی بعضی از خود شما مردا
مگه مثل چیز رانندگی نمی کنین؟!!
واقعا چرا اینقدر بما گیر میدین؟!!!
واسه این که باهاتون بی حساب شم
اینو واستون گذاشتم!!!
یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت.
یه تاکسی می گیره، وقتی به محل می رسن، به راننده میگه:
اینجا منتظر باش تا من برگردم.
راننده میگه:
نمیشه، چون میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم!!.
چرچیل از این حرف خوشش میاد وبه راننده 10پوند میده.
راننده میگه:
گور بابای چرچیل، هر وقت خواستی برگرد!!!!
اینشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک
می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها
در میان شنوندگان حضور داشت بطوری که به مباحث اینشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز
اینشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند.
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای اینشتین سخنرانی کند چرا که
اینشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی
شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. اینشتین قبول کرد، اما در
مورد این که اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید
داشت.به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب
درآمد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین
راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها
پاسخ دهد. سپس اینشتین از میان حضار برخاست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی
که باعث شگفتی حضار شد! [ جمعه 17 خرداد 1392برچسب:اینشتین,راننده,سخنرانی سوال,حضار, ] [ 16:46 ] [ شهرزاد ][ |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |